میخوونه

ارام بیا تو و سکوت کن تا صدای فریاد های بی صدایم را بشنوی!

میخوونه

ارام بیا تو و سکوت کن تا صدای فریاد های بی صدایم را بشنوی!

کاش ای کاش هایم اینقدر زیاد نبود...

ای کاش حریم قصه هایم تو بودی،ای کاش از خیال تا واقعیت این همه فاصله نبود،ای کاش بی تو فردایی نبود،ای کاش ویرگول بودم تا هنگام رسیدن به من مکثی می کردی،ای کاش می توانستیم نگذاریم که بلوغ زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند،ای کاش می توانستیم راز گل سرخ را درک کنیم،گرمی لانه لک لک را ادراک کنیم،ای کاش می شد که بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام و نخوانیم کتابی که در ان باد نمی اید و کتابی که در ان پوست شبنم تر نیست،کاش نمی گفتیم که شب چیز بدیست،کاش روی قانون چمن پا نمی گذاشتیم،ای کاش همه می گذاشتیم که احساس هوایی بخورد،کاش همه دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم،کاش می امدیم و اسمان را می نشاندیم میان دو هجای هستی،کاش بار دانش را از دوش پرستو به زمین میگذاشتیم،کاش تمام نا تمام من فقط با تو تمام می شد،کاش عقیده عقده خوانده نمی شد،کاش ای کاش هایم هنوز ارزو  باشد و افسوس نشده باشد،کاش تو افسانه بودی..اماتو افسانه نیستی اما به زودی مرا به افسانه ها پیوند می زنی....

نظرات 4 + ارسال نظر
شراره پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ب.ظ

gooooooooooooooooooooooooooood
fooooooooooooooooooooooooooooor
yoooooooooooooooooooooooooooou

mer30 hani
dooset daram

اعتدال جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:30 ب.ظ

باید عشق را میان دو هجای هستی نشاند

داوود چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ب.ظ

خوب بود عزیزم

مر30
بازم سر بزن...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:25 ب.ظ

خیلی خیلی عالی بود
با اجازه بر میدارمش با اسم شما در وب گذاشته میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد